جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5307
 اعتبارسنجی روش شناسی هرمنوتیک در علوم انسانی و اسلامی
نویسنده:
شیرودی مرتضی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
تفسیر سابقه ای به درازای عمر انسان دارد و همواره، چه در عصر باستان چه در قرون وسطی، در برخورد با طبیعت و متن، به یاری انسان آمده است، اما هرمنوتیک، که روشی است برای تفسیر علمی درک نیت مولف یا گوینده، محصول قرون جدید به ویژه عصر روشنگری قرن هجدهم است، که پس از آن شیوه ای مهم در تحلیل حوادث، در عرصه علوم انسانی، شد. به رغم ادعای هرمنوتیک، مبنی بر تلاش در رفع خلأ تحلیل علمی با استفاده از شیوه ای غیرتجربی، این روش چندان نتوانسته است عطش علوم انسانی را، برای راه یافتن به بطن وقایع و تحلیل آن ها، رفع کند و اعتبارسنجی روش شناسی هرمنوتیک در علوم انسانی و اسلامی نشان از ناکارآمدی آن در تحلیل پدیده ها، در عرصه علوم انسانی و اسلامی، دارد. گمان بر این است که هرمنوتیک غیرتجربی، در فضای تجربه گرایی غرب، تجربه زده شده است و در صورتی ناکارآمدی اش، در تحلیل حوادث علوم اسلامی، برطرف می شود که از این فضا بیرون آورده شود و به سوی فهم دینی سوق یابد.
صفحات :
از صفحه 44 تا 63
ماکس وبر، هاینریش ریکرت و تمایز میان علوم انسانی و علوم طبیعی
نویسنده:
کیوان الستی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برای توضیح این که چرا «پیشرفت»، آن گونه که در تاریخ علوم طبیعی دیده می شود، در تاریخ علوم انسانی محسوس نیست، معمولا دو رویکرد متفاوت اتخاذ می شود. یک رویکرد می پذیرد که روش علوم انسانی با علوم طبیعی یکسان است، ولی کیفیت علوم انسانی نازل تر از کیفیت علوم طبیعی است، و یا به معنایی که علوم طبیعی «علم» است، علم نیست. رویکرد دیگر، علوم انسانی را به اندازه علوم طبیعی، علم می داند. اما آن را دارای کیفیتی متفاوت می دانند؛ و به واسطه همین، روش متفاوتی نیز برای آن قائل هستند. از طرفداران رویکرد دوم، می توان نوکانتی هایی همانند ویلهلم ویندلباند و هاینریش ریکرت و هم چنین کسی که بسیار وامدار آن دو است یعنی ماکس وبر را نام برد. در این مقاله، ابتدا در مورد تمایز موضوع دو علم، و همین طور تمایز میان «توضیح» و «فهم» شرح مختصری ارائه خواهد شد. سپس دیدگاه های مکتب نوکانتی، با برجسته کردن نظرات کسی که ماکس وبر بیشترین تاثیر را از او گرفته، یعنی هاینریش ریکرت مورد بررسی قرار می گیرد. سپس با تمرکز بر مرز بندی جدید، مورد نظر ریکرت و وبر، در مورد تمایز میان دو علم، به بررسی جزئی تر دیدگاه های ماکس وبر پرداخته خواهد شد. در نهایت این نتیجه گرفته خواهد شد که رویکرد وبر از بسیاری جهات می تواند مشابه روش دانشمندان علوم طبیعی نیز باشد.
صفحات :
از صفحه 85 تا 106
بررسی حقوق ملت و رهبری در نهج البلاغه
نویسنده:
مهدی سعیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با توجه به اهمیت مسئله حقوق متقابل رهبر و ملتوتبیین الگوی نظام مند حقوق الهی در باب ملت و رهبری، در دیدگاه امام علی (ع) و تمایز آن با فرهنگ متداول جهان کهن و امروز، و به منظور ارایه راه کارهای نظری برای جامعه در این زمینه،موضوع" بررسی حقوق ملت و رهبری در نهج البلاغه" عنوان پایان نامه انتخاب گردید ، که در آن تلاش شده است انواع حقوق متقابل میان رهبر و ملت از دیدگاه امام علی (ع) واکاوی و تبیین شود. در این پژوهش با محور قرار دادن خطبه ها و نامه ها و برخی از کلمات قصار آن بزرگوار در زمینه ی حقوق متقابل، ویژه گی های رهبر شایسته و ملت فرمانبر نیز شرح داده شد. مباحثی که پیش از هر چیز دغدغه این این تحقیق است، مبانی وخط ومشی های حکومتی آن امام همام، در محورهایی چون عدالت، فرهنگ سازی، مشروعیت سازی، توزیع قدرت، نظم و امنیت اجتماعی و اقتصادی، است که در سایه یک رهبری حکیمانه و ملتی فرمانبر و مطیع قابل تحقق می باشد. نظامی اجتماعی عادلانه ای که نهج البلاغه ترسیم می کند، معمولا مردم در آن جایگاه ونقش محوری دارند؛ چه همه رسالات آسمانی، پیامبران بزرگ، کتاب های آسمانی، مصلحان نیز برای ارشاد و رشد انسان ها است وبدون شک هدایت وارشاد جز با خودمختاری انسان ها و حفظ آزادی آنها در تصمیم گیری و تعیین سرنوشت و ابراز محبت و اطاعت برای رهبران دینی خود ممکن نسیت. این پژوهش در حیطه های نظری وعملی به بررسی حقوق متقابل امت ورهبر از دیدگاه امام علی (ع) می پردازد، مقوله حق مداری و حق محوری، فلسفه رهبری از دیدگاه امام علی (ع) ضرورت امامت و رهبری ویژگی های رهبر از دیدگاه دانشمندان، مدیریت و امام علی (ع) از ویژگی های مهم این پژوهش می باشد. امام علی (ع) در خطبه هایی متعدد از جمله خطبه 216 هنگام بازگشت از منطقه صفین و در وصیت مشهور به مالک اشتر و هشدار به عثمان بن حنیف وطایفوحقوق متقابل رهب و امت را تبیین نموده است شکی نیست که مردم هرگز روی صلاح و شایستگی نخواهند دید مگر حکومتشان صالح باشد و حکومتها هرگز به صلاح نخواهند آمد مگر توده ملت استوار و با استقامت شوند از اینجا معلوم می شود که تنها اینکه خلیفه و زمامدار بیدار و عادل و خیرخواه و طالب رضای خدا باشد، قادر بر حل مشکلات باشد کافی نیست، عامه مردم هم باید هوشیار و آشنا به حقوق و وظایف خود باشند، باید از هوشیاری و میل به عدالت بهره مند باشند، باید آنها هم خواستار حق و عدالت بوده باشند. خود امیرالمومنین سلام الله علیه در یکی از نامه ها به یکی از عمال خود می نویسد: حقی که مردم بر والی دارند این است که نعمتها اخلاق او را تغییر ندهد و به طول زمان زمامداری مغرور نگردد، بین خود و مردم فاصله ایجاد نکند، به مردم نزدیک باشد
تحقیق والتعلیق علی کتاب حجیه الدلیل العقلی (للعلامه المحقق السید عبدالله شبر)
نویسنده:
علی شبّر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , حاشیه،پاورقی وتعلیق , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه تحقیقی به تشریح مفاد کتاب حجیت دلیل عقلی تألیف سیدعبدالله شبّر می‌پردازد و ادله حجیت عقل در استنباط حکم شرعی را تجزیه و تحلیل فقهی و اصولی می‌کند. نویسنده در یک مقدمه و پنج فصل ضمن تبیین دیدگاه‌های علامه سیدعبدالله شبّر در کیفیت حجیت دلیل عقل در کشف احکام شرعی نزد امامیه، روش ایشان در این زمینه را بررسی کرده است. وی در مقدمه پس از بیان اهمیت اثبات حجیت عقل و دلیل عقلی در فقه امامیه، به اهداف پژوهش خویش برای معرفی هر چه بیشتر ابعاد عقل و نقش آن در کشف احکام شرعی می‌پردازد. در ادامه تحلیلی از ظهور تفکرات اخباری‌گری و افراط و تفریط‌های صورت گرفته در این عرصه و همچنین اجتهاد و اوضاع آن را در دوران اخباریان ارائه می‌کند. آن‌گاه با اشاره به ظهور عصر اجتهاد و نشاط فقهی و استفاده از دلیل عقلی به عنوان یکی از منابع و مصادر احکام شرعی، و کتاب‌های مهم نگاشته شده با موضوع اثبات حجیت دلیل عقلی در استنباط شرعی و کوشندگانِ نهادینه کردن حجیت عقل و دلیل عقلی را شرح می‌دهد. نگارنده در دنباله مباحث خویش به معرفی سیدعبدالله شبّر و کتاب مذکور از تألیفات و روش‌های بحث ایشان در زمینه اثبات حجیت عقل و دلیل عقلی پرداخته و مقام علمی علامه را بررسی می‌نماید. وی در فصل اول ابتدا به بیان معانی عقل پرداخته، سپس مدح و ستایش قرآن کریم از عقل مبنی بر برشماری آن به عنوان یکی از حجت‌های خدا بر بشر و مذمت جهل را دلیلی بر حجیت عقل و دلیل عقلی از منظر کتاب خدا برمی‌شمارد. آن‌گاه از منظر روایات به تبیین حجیت عقل و دلیل عقلی پرداخته است. در فصل سوم ضمن بررسی مسایل مربوط به حسن و قبح عقلی و شرعی، پرداخته و دلیل‌های اشاعره مبنی بر انکار حسن و قبح عقلی و قبول حسن و قبح شرعی و عدم ملازمه بین حکم عقل و حکم شرع را مردود دانسته و ملازمه بین حکم عقل و شرع و وجود حسن و قبح را، هم برای عقل و هم برای شرع اثبات می‌کند. در فصل چهارم ادله برخی علمای اخباری مبنی بر عدم حجیت عقل مطرح و ارزیابی شده است. در فصل پنجم نیز وقوع اختلاف در حکم عقل، ملازمه بین عقل و شرع و ذاتی یا عرضی بودن حسن و قبح بررسی می‌گردد.
بررسی مفهوم سنت در دو قرن نخست هجری
نویسنده:
علی مهمان نواز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده:جهت کشف معنای سنت از دو راه تاریخ انگاره و معناشناسی اقدام گردیده و تلاش شده از برآیند این دو روش به معنای مقصود از مفهوم دست پیدا کرد. معناشناسی سنت با توجه به کاربردهای روایی و قرآنی و بر اساس روش جانشینی و همنشینی صورت پذیرفت. واژه سنت در روایات به معانی قانون و ضابطه، نظر و عقیده، سیره نهادینه شده در میان آحاد اجتماع در روایات وارد شده است. البته سنت در سه مورد در تقابل معنایی با واژه ای دیگر قرار گرفته است که این خود در فهم معنایی سنت موثر است که عبارتند از: سنت در مقابل بدعت، سنت در مقابل واجب، سنت در مقابل کتاب. این واژه در کاربردهای قرآنی خویش در معانی قانون(طریقه و روش)، آداب و رسوم زندگی، امری ثابت و تکرار پذیر نیز استعمال شده است.در نگاه انگاره ای به مفهوم سنت و تطابق معنای آن با قبل از اسلام دریافتیم سنت همان قانونی است که بر اثر توافق همگانی که در میان افراد جامعه ایجاد می کند بستری برای دوام و استمرار آن حکم را در درون جامعه مهیا می سازد. سه مولفه معنایی سنت که عبارتند از:قانون، شفاهی بودن و ثابت بودن در هر دو نظام (قبل و بعد از اسلام) مشترک می باشند. به هر روی، معنای برداشت شده از سنت نبوی با لحاظ اینکه مسلمانان موظف بودند بر اساس این سنت عمل کنند، اگرچه در عمل عدول از سنن جاهلی محسوب می شود، ولی در معنای سنت، نشان دهنده حفظ کلیت آن معناست.تغییرات معنایی سنت در بستر بوم های حدیثی مدینه، مکه، بصره و کوفه شکل گرفت. نخستین معنای سنت توسط اصحاب اثر مثابه سخنان پیامبر(ص) و صحابه و تابعین وسیره مسلمانان(بلاغات) معنا کردند. اصحاب حدیث گسترده بودن و نظام گسیختگی این معنا را درک کرده و به محدود نمودن دایره سنت پرداختند. سپس با ظهور اصحاب ارایت، سنت به معنای ایجاد فقهی تقدیر گرا و نظام مند شکل گرفت. در ادامه اصحاب رای کوشیدند با تکمیل کار ناتمام اصحاب ارایت،سنت را به معنای نظام فقهی تدوین یافته با گرایش به رای گرایی پایه گذاری نمایند. در پایان نیز شافعی با گرایش به اصحاب حدیث توانست با در هم شگستن نظام بوم گرایی، سنت را به معنای احادیث مرفوع تغییر دهد.امام صادق(ع) به جهت همزمانی با جریانات مذکور، به نقد هر دو دیدگاه اصحاب حدیث و اصحاب رای پرداخته و نقاط ضعب مکاتب ایشان را گوش زد نموده و معنای صحیح از سنت را بیان نموده اند.کلیدواژه‌ها: سنت، قانون، اصحاب حدیث، اصحاب رأی، بوم
اندیشه سیاسی فارابی و ارتباط آن با مذهب تشیع
نویسنده:
بهرام منتظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر شامل یک مقدمه و چهار فصل و یک سرانجام است . در فصل اول به زندگانی، شخصیت ، اساتید، شاگردان و وفات فارابی اشاره شده‌است ، همچنین در این فصل به تاثیر فارابی در آیندگان و متفکران پس از خود منجمله ابوالحسن عامری (فت 381 ه. ق.) ابن‌سینا (428-370 ه. ق.)، ابن‌رشد (595-520 ه. ق.)، ابن‌میمون (متولد 530 ه. ق.)، ابن‌باحه (فت 533 ه. ق.)، لوکری، سهروردی (587-549 هه. ق.)، خواجه نصیرالدین طوسی (672-597 ه. ق.)، میرداماد (فت 1041 ه. ق.)، ملاصدرا (فت 1050 ه. ق.) و ملاهادی سبزواری (1288-1212 ه. ق.) اشاره کرده و در ضمن به بیان آثار و تالیفات فارابی و معرفی و بررسی 21 کتاب او که در دسترس بوده و بیان اهمیت آنها پرداخته‌ایم. 1 - پنج کتاب سیاسی فارابی که از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است عبارتند از: السیاسه‌المدینه، تحصیل‌السعاده، مبادی آراء اهل‌المدینه‌الفاضله، فصول‌المدنی، و تلخیص نوامیس افلاطون که ماهر یک را در جای خود شرح و بسط و بررسی کرده‌ایم. در فصل دوم به فلسفه و افکار فارابی و تاثیرات افلاطون و ارسطو بر او و سبک و اسلوب فارابی در فلسفه، بیان اجمالی از آراء فارابی در منطق فلسفه مابعدالطبیعه از دیدگاه فارابی که شامل بحث‌های خدا، فیض ، مسئله عالم و عقل فعال و ارتباط آن با عالم، مسئله نقش بشری که شامل: الف : طبیعت و اصل و سرانجام آن، ب : قوای نفس و ج: وحدت نفس میباشد، مسئله عقل و انواع آن که شامل عقل هیولای، عقل‌بالفعل، عقل مستفاد و عقل فعال میباشد، اخلاق، و در آخر این فصل به نظریه نبوت و هدف فارابی از آن پرداخته‌ایم. در اینجا لازم است توضیح دهم که ما در این فصل تنها به بیان مختصر فلسفه و افکار فارابی پرداخته‌ایم و از ارزیابی فلسفه وی صرفنظر کرده زیرا بیان مفصل فلسفه فارابی و ارزیابی‌های مربوط به آن موضوع رساله جداگانه‌ای است . لذا اگر ایراد شود که برخی از آراء فلسفی بیان شده امروزه به نزد فلاسفه اسلامی مقبول نیست در جواب فقط می‌گوئیم که آراء فلسفی بیان شده نظر و اندیشه فارابی بوده و صاحبنظران نیک می‌دانند که فلسفه از دیرباز تکامل و تحولات اساسی پیدا کرده‌است . در فصل سوم، اندیشه سیاسی فارابی را بیان کرده‌ایم و ابتدا به تعریف سیاست و جایگاه آن از دیدگاه فارابی، سعادت ، بحث از احتیاج انسان به اجتماع و هم یاری، انواع اجتماعات انسانی که شامل اجتماعات عظمی و وسطی و صغری می‌شود، عضو رئیس ، خصلت‌های رئیس مدینه فاضله و خصائل و صفات رئیس دوم مدینه فاضله پرداخته سپس به انواع مدینه‌ها از دیدگاه فارابی در حدتوان خود اشاره میکنیم و به معرفی و چگونگی خصوصیات مردم و هدف و رئیس این مدینه‌ها از دیدگاه فارابی پرداخته‌ایم. در فصل چهارم ارتباط اندیشه سیاسی فارابی با مذهب تشیع را بررسی کرده‌ایم در این فصل ابتدا به بیان شیعه بودن فارابی از دیدگاه علماء شیعه مذهب پرداخته و سپس تا آنجائیکه در حدتوانمان بود به تاثیرپذیری فارابی در مورد خصلت‌های رهبر مدینه فاضله از مذهب تشیع و آوردن آیات و احادیث شیعه در این باره پرداخته‌ایم. و در سرانجام به بحث و بررسی رساله خود نتیجه‌گیری پرداخته‌ایم.
سیره ازدواج امامان شیعه ( علیه السلام)
نویسنده:
احمد جلالی اهنگرکلایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوشتار حاضر به بررسی « سیره ازدواج امامان شیعه (علیهم السلام) » می پردازد. ازدواج یکی از مسائل مهم در زندگی آدمی می باشد به طوری که آینده فرد در گرو آن قرار دارد . خداوند در قرآن انسان هایی (امامان شیعه (علیهم السلام)) را به عنوان الگو معرفی کرده است؛ تا مردم در عمل به آن ها تأسی جویند. در این نوشتار به سه سوال پاسخ می دهیم که امامان شیعه (علیهم السلام) چگونه ازدواج می نمودند؟ و دلیلشان برای ازدواج چه بوده؟ ودر چه سنی به این امر مبادرت می ورزیدند؟ برای دستیابی به جواب بایستی گزاره های تاریخی مربوط به همسران امامان را مورد بررسی قرار داده وگونه های ازدواج امامان شیعه (علیهم السلام)را بیابیم تا در ادامه علت ازدواج امامان شیعه(علیهم السلام)را با توجه به روایات و گزاره های تاریخی زندگانی آنانبدست آوریم و در پایان نیز سن ازدواج را از همین رهگذر دریابیم. با رعایت این شیوه به این نکات می رسیم که علاوه بر ممدوح بودن تعدد زوجات ، اکثر این همسرگزینی در میان افراد کنیز جامعه بوده است تا ضمن احترام گذاشتن به این قشر و از بین بردن نظام بردگی به وسیله ازدواج ، فرهنگ اسلام را در بین اقوام وملل رشد وارتقاء داده و از اسلام ناب حفظ و نگهداری به عمل آورده شود. امامان شیعه (علیهم السلام)علت ازدواج را در محبت خواهی و آرامش روحی ودریافت رحمت ورضایت الهی دانسته و موجب اکمال دین ، تکامل شخصیت ، سلامت جسم وجان ، تولید نسل، ازدیاد روزی و پاسخی مناسب برای غریزه جنسی و حفظ شخصیت و تربیت زنان بیان نموده اند، هرچند در این میان امامان معصوم (علیهم السلام) ازدواج های اجباری و اکراهی نیز داشته اند. با بررسی بلوغ جنسی ، عقلی ، عاطفی و اجتماعی بیان شده در فحوی و متون روایات و سیره عملی امامان شیعه (علیهم السلام) می یابیم که سن مناسب برای ازدواج قبل از 20سال می باشد. امید است که خانواده ها با الگو گرفتن از امامان شیعه (علیهم السلام) این امر مقدّس و مهّم را در جامعه نهادینه نمایند.کلید واژه های تحقیق : ازدواج، ائمه معصومین، سیره.
بررسی سیر تحول نگاه مورخان اهل سنت از آغاز تا قرن دهم درباره سه خلیفه نخست
نویسنده:
لیلا سلیمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پرسش اصلی رساله حاضر این بود که سیر تحول نگاه مورخان سنی قرن یک تا قرن ده درباره شخصیت ،نقش اجتماعی-سیاسی خلفای سه گانه(ابوبکر،عمر،عثمان)چگونه بوده است؟از میان بررسی های انجام شده از میان کتب مورخان قرن یک تا نیمه قرن هفتم که در فصل دوم این رساله را در بر می گیرد به این نکته می رسیم که ابن اسحاق مورخ اواخر قرن یک و اوایل قرن دوم،نگرش مثبتی به ابوبکر داشته ولی درباره عمر به نکات منفی وی نیز اشاره کرده است.در مجموع ،وی بسیار کم به خلفا پرداخته است شاید یکی از دلایل آن نوع نوشته وی می باشد که همان سیره نگاری است و هدف از آن پرداختن به سیره و زندگانی پیامبر اکرم می باشد و البته جو حاکم در جامعه آن روز در عملکرد ابن اسحاق بی تاثیر نبوده است.ابن اسحاق از مورخان و سیره نویسانی است که هر دو خلافت اموی و عباسی را درک کرده است.در این عصر ناآرامی و جبر و خفقان حاکم بوده است.سیرهابن هشام نیز از جهتی قابل توجه است .وی به راحتی نقطه ضعف ها یا اشتباهاتی که خلفا داشته اند را بیان می کند.مثلا به خشونت و آزار بردگان نومسلمان که توسط عمر انجام گرفته یا مخالفتی که عمر در ماجرای دوات و قلم نسبت به فرمان پیامبر اکرم انجام می دهد را بیان می دارد .البته سیره ابن هشام نیز از زمره سیره نویسی است لذا به طور مفصل به شرح حال خلفا نپرداخته است.ابن هشام راجه به عثمان سکوت کرده است.از مورخین قرن سوم می توان ابن سعد،خلیفه بن خیاط،ابن شبه،ابن قتیبه،ابوحنیفه دینوری،طبری را نام برد که در کتب تاریخی خود رویکرد متفاوتی در بیان مطالب اتخاذ کرده اند.ابن سعد در کتاب طبقات الکبری رویکرد مثبتی نسبت به سه خلیفه داشته و تقریبا می توان گفت با تعصب برخورد کرده است.ابن خیاط به دور از موضع گیری سیاسی و مذهبی به نقل مطالب میپردازدو تقریبا می توان گفت به اختصار به دوران خلافت سه خلیفه پرداخته است.وی شخصیت و نقش اجتماعی خلفا سخنی نرانده و درباره نقش سیاسی ایشان فتوحات را بیان داشته است.درباره ماجرای قتل عثمان بسیار کوتاه سخن گفته و دلایل شورش و قتل عثمان را بیان نکرده است.شاید علت آن مربوط به بصری بودن و تمایلات عثمانی وی باشد.ابن قتیبه در کتاب معارف به اختصار به خلفا پرداخته و اشاره ای به شخصیت یا نقش اجتماعی ابوبکر یا عمر ندارد.درباره نقش سیاسی ایشان تنها از فتوحات مهم دوره ایشاننام می برد. وی نیز به دور از اظهار نظر یا تعصب مطالب را نقل می کند .دینوری مطلبی درباره ابوبکر نیاورده است و درباره عمر و عثمان تنها به نقش سیاسی آنها تحت عنوان فتوحات به طور اختصار پرداخته است.ابن شبه در کتاب تاریخ مدینه منوره به زندگی و خلافتابوبکر نپرداخته است اما به طور مفصل به زندگی و وقایع دوران عمر و عثمان پرداخته و بدون این که اظهار نظری نماید مطالب جالبی را که در سایر منابع وجود ندارد و یا به ندرت قید شده را بیان می کند.ابن شبه سنی متعصبی است و شاید رویه وی در بیان مطالب خصوصا راجع به ابوبکر و ماجرای سقیفه، به خاطر جو سیاسی حاکم بر اثر نزاع های کلامی مابین معتزلیان و سایر فرق کلامی باشد که وی میخواسته از این اوضاع به دور باشد.طبری در کتاب تاریخ طبری وقایع و حوادث مربوط به دوران خلفا را به تفصیل با روایات مختلف بیان داشته و از اظهار نظر پرهیز می کند.وی قضاوت را به عهده خواننده می گذارد تا خواننده با انتخاب یکی از اقوال، قضاوت کند.مقدسی از مورخان قرن چهارم به شخصیت و نقش اجتماعی خلفا نپرداخته است.وی به فتوحات و مسائل سیاسی که در دوران خلافتابوبکر و عمر رخ داده به تفصیل پرداخته و درباره عثمان جانب اختصار را پیموده است.وی درباره عثمان در خصوص فتوحات وقعی ننهاده و به محاصره عثمان در خانه اش و اعمال خلافی که موجب شورش بر علیه وی شده است اشاره می کند.خرگوشی نیز از مورخان قرن چهارم است وی هر چند در حد چند عبارت مختصر درباره خلفای سه گانه صحبت می کند اما از عبارات وی روشن می شود که رویکرد مثبت و تعصب آمیزی نسبت به ایشان دارد.همانگونه که از نام کتاب خرگوشی نیز پیداست کتاب وی یک کتاب تاریخی صرف نیست بلکه به خصایص و امور مربوط بهپیامبر و فضایل ایشان اشاره دارد.در این میان کتاب المنتظم ابن جوزی بیشتر نمود پیدا می کند.وی از اعقاب ابوبکر است. تعصبات ابن جوزی اولا نسبت به ابوبکر و در وهله بعد نسبت به دو خلیفه دیگر کاملا از مطالبی که بیان می دارد مشهود است.وی حالتی تدافعی نسبت به خلفا داشته و هر حادثه ای را که در مذاق و افکارش ناخوشایند باشد توجیه می کند.به عنوان نمونه راجع به عزل سعید بن عاص از امیری سپاه ،قولی را که دلالت بر نارضایتی ابوبکر از تاخیر سعید بن عاص در امر بیعت با وی است را رد می کندو غضب عمر نسبت به سعید بن عاص واصراربر عزل وی را از جانب عمر،دلیل قضیه بیان می کند. یا در جایی دیگرخالد را از اتهامی که به وی وارد شده مبرا می داند و دلیل نیز بر آن اقامه می کند تا به این گونه انگشت اتهامی که به سوی ابوبکر نشانه رفته است مبنی بر اینکه ابوبکراز خطاها و اشتباهات عمالش چشم پوشی می کند را از میان بر دارد.در جاهای مختلف ابن جوزی این توجیهات را تکرار می کند.ابن جوزی نیز در بیان مطالب و شرح و بسط آنها جانب تفصیل را پیموده است و به طور مفصل به وقایع خلفای سه گانه می پردازد.روش ابن اثیر نیز در شرح و بسط مطالب همانند طبری و ابن جوزی است با این تفاوت که موضع گیری و تعصبی که در ابن جوزی وجود دارد در اینجا به چشم نمی خورد و از طرفی وقایع را با نقل قولهای مختلف و متعدد بیان نمی کند.روی هم رفته مورخان این دوره زمانی آگاهیهای جالبی را نسبت به خلفا به دست ما می دهند که شامل نقطه ضعف های آنها هم می شود.مثل فرار عثمان از احد یا عدم حضور او در بیعت رضوان و یا در جنگ بدر.خشونت عمر،خطاپوشی های ابوبکر.بر خلاف فصل سوم که تعصب نسبت به خلفا به وضوح دیده می شود.ما در فصل سوم به مورخانی همچون ابن کثیر دمشقی و ذهبی و مقریزی بر می خوریم که تعصب در بیان مطالب از گفتار و زندگینامه آنها پیداست.این سه تن از طرفداران ابن تیمیه بوده و بسیار از وی تاثیر پذیرفته اند.ابن کثیر به عنوان نمونه برای اثبات حقانیت ابوبکر در مسأله ارث و فدک ،پس از ذکر ماجرا یک فصل جداگانه ای را در تالیف خود لحاظ کرده است.در اثبات این مطلب می توانبه البدایه و النهایه جلد چهارده ص 285 مراجعه کرد.ذهبی و مقریزی نیز به همان شیوه ابن کثیر عمل کرده اند.ذهبی در کتاب تاریخ اسلام ج3صفحه 274 مطالب تعصب آمیزی را مطرح می کند نظیر «هر کس علی را بر ابوبکر و عمر مقدم دارد خطاکار است.عمر و ابوبکر پدر و مادر اسلام هستند و قس هذا.همچنین از نویسندگان این دوره ابن وردی می باشد که وی نیز از عقاید تعصب آمیز و مغرضانه ابن تیمیه بی نصیب نبوده است.در این میان ابن خلدون تا حدود قابل ملاحظه ای به بیان واقعیات می پردازد هر چند وی نیز به عنوان یک مورخ سنی حنبلی مذهب از این رویکرد مستثنا نیست. سیوطی در کتاب پرمحتوا ولی مختصر تاریخ الخلفا، بیشتر به شخصیت و خصوصیات فردی ابوبکر پرداخته است و درباره دو خلیفه بعدی جانب اختصار را پیموده است.با توجه به نمودارها به این نتیجه می رسیم که هر چه از قرن یک به سمت جلو پیش می رویم پرداختن به شخصیت ابوبکر از لحاظ فراوانی سیر نزولی داشته است و مورخان کمتر به این جنبه توجه داشته اند.البته رویکرد مورخانی که به این امر پرداخته اند رویکرد مثبتی بببوده است.در مورد نقش اجتماعی و سیاسی خلیفه اول سیر صعودی طی شده است به این معنی که مورخان قرون بالاتر نسبت به قرون نخست بیشتر به این امر پرداخته اند.رویکر نیز مثبت بوده است.درباره خلیفه دوم در منابع نخست اطلاعات چندانی نمی یابیم و هر چه به پیش می رویمپرداختن به شخصیت،نقش اجتماعی-سیاسی پررنگ تر می شود.باید یادآوری نمود که در منابع سده های نخست از بیان نقاط منفی خلیفه نیز احتراز نشده است.درباره شخصیت خلیفه سوممی بینیم که به شخصیت وی پرداخته نشده و در موارد نادری بسیار مختصر اشاره شده است.داده های مورخان در مورد نقش اجتماعی خلیفه سوم در حد متوسطی قرار دارد اما به نقش سیاسی وی در حد قابل توجهی پرداخته شده است.هر چه به منابع بالاتر رجوع می کنیم میبینیم که نقش سیاسی عثمان حجم بیشتری را در برگرفته است و مورخان از بیان حقایق ابایی نداشتند. درباره سیره ابن اسحاق که از منابع قرن اول و دوم این پژوهش است و همچنین سیره ابن هشام که قرن سوم نگاشته شده است جای تعجب نیستکه به خلفا بسیار موجز و کم پرداخته اند.به دلیل این که این دو کتاب،کتاب سیره نگاری است و بیشتر به سیره و مغازی و زندگانی پیامبر اکرم پرداخته است.منابع قرن سوم و تقریبا اوایل قرن چهارم جانب احتیاط را در بیان مطالب پیموده اند.یا به خلیفه ای نپرداخته اند و یا تنها به جنبه ای از جنبه های مورد بحث پرداخته اند و یا این که روایات مختلفی بیان نموده و از اظهار نظر پرهیز داشته اند.شاید دلیل آن را بتوان به اوضاع سیاسی اجتماعی آن عصر مربوط دانست.دوره دوم حکومت عباسیان (334-232 ه)، دوره حاکمیت حدیث و قشریگرى است. در این دوره اندیشه به بند کشیده شد، زیرا متوکل معتزله و شیعه و هر کسی را که عقایدش مخالف با اهل حدیث بود را راند و تحت پیگرد قرار داد، لذا آزادى اندیشه به ضعف گرایید و مردم از ترس جان به پنهان داشتن اندیشه‏هاى خود اقدام مى‏کردند. علم کلام در زمان متوکل رو به انحطاط گذاشت، عده‏اى از دانشمندان را کشت و با دانش و دانشمندان دشمنى مى‏ورزید. دانشمندان و دانشجویان به تدریج از ایرانى و عرب، از بغداد بیرون رفته در شرق و غرب جهان اسلام پراکنده شدند.لذا برخی مورخان مانند ابن شبه از بیان مسائل دغدغه برانگیز خودداری کردند مانند عدم پرداختن به زندگانی و خلافت ابوبکر و علی علیه السلام.یا طبری که از اظهار نظر علنی در کتاب تاریخش خودداری کرد و با آوردن روایات مختلف از حوادث،خواننده را در قضاوت مخیر گردانید.و قس هذا.. .نمودار زمانی حاکی از میزان توجه مورخان در قرون مختلف نسبت به ویژگیهای شخصیتی،اجتماعی،سیاسی خلفای سه گانه می باشد.هر چه به قرون متاخر نزدیکتر می شویم نوع نگاه مورخان و رویکرد آنها نسبت به خلفای سه گانه مثبت است.باید یادآوری بنمایم که آن چه در نمودارهاآمده فراوانی مطلق نیست بلکه فراوانی متناسب با تعداد منابع است.دلیل فراز و فرود موجود در نمودارها به این دلیل است که در هر کدام ازقرنهای یک و دو ، شش،هفت و نه ،یک منبع مورد بررسی قرار گرفته است .در قرن سوم هفت منبع و قرن چهارم سه منبع و قرن هشتم شش منبع مورد بررسی قرار گرفته است لذا فراوانی در قرن سوم و چهارم و هشتم طبعا بیشتر خواهد بود.لازم به ذکر است که داده های مورخان قرون نخستین با توجه به نزدیکی زمانینسبت به حوادث و وقایع دوران خلفای سه گانه ،به حقیقت و واقعیت نزدیکتر ترند و متون دوره های نخست همسانی و سازگاری بیشتری با دیدگاههای شیعی دارد.
روش‌های حل و فصل غیر خشونت آمیز منازعات سیاسی در سیره نبوی(ص)
نویسنده:
وحید حسین‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پیامبر برای حل منازعات سیاسی عمدتا از روش‌های اقناعی و غیر خشونت آمیز استفاده می‌کرده‌اند.استفاده از این روش‌های نرم، اقناعی و غیر خشونت آمیز توسط پیامبر اسلام ریشه در نوع هدف آن بزرگوار و نیز خصوصیات ذاتی آن روش‌ها دارد. در تمام طول این تحقیق سعی بر این است که به این سوال پاسخ داده شود.
آسیب شناسی نظام قرض الحسنه در اقتصاد ایران و ارائه الگوی مطلوب آن
نویسنده:
روح اله رحیمی بیدگلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
دین مبین اسلام شامل قوانین و احکام حکیمانه، عادلانه و انسانی است و در حوزه روابط اقتصادی برای رفع نیازهای روزمره نیازمندان، که کم و بیش در هر اجتماعی وجود دارند، تدابیری اندیشیده است. قرض الحسنه در اسلام یکی از مصادیق این تدابیر است و یک عمل انسانی و متقابل در جامعه به شمار می آید و می کوشد تا رفاه و آسایش نیازمندان را برآورده سازد. تجربه عینی نیز نشان داده که قرض الحسنه در رفع مشکلات مردم بسیار موثر بوده است.قرض الحسنه از روشهای تأمین مالی مورد تأکید اسلام بویژه در برآوردن نیازهای ضروری مسلمانان است. و در نظام مالی اسلامی در کنار صدقات، عقود مبادله ای و مشارکتی بعنوان یکی از جایگزین های ربا در تجهیز منابع معرفی شده است.هدف این نوشتار، بررسی مشکلات و بحرانهایی است که نظام قرض الحسنه در کشور با آن مواجه است. بعبارتی آسیب شناسی نظام قرض الحسنه، ارائه ابزار های مالی اسلامی که مبتنی بر قرض و قابل مبادله در بازار ثانویه باشد، و تفکیک حسابهای قرض الحسنه بگونه ای که منجر به تخصیص منابع تجمیع شده به مصارف قرض الحسنه گردد؛ از اهداف اصلی این تحقیق می باشد. لذا در این راستا، با روش توصیفی و تحلیل محتوای آموزه های دینی به تجزیه و تحلیل نظام قرض الحسنه در سه بخش نظام بانکی، صندوقهای قرض الحسنه و کمیته امداد امام خمینی(ره) پرداخته ایم و نقاط قوت و ضعف این نظام را شناسایی کرده ایم. و در پایان این نوشتار، جهت اجرای هر چه بهتر این نظام در اقتصاد ایران الگوی جدیدی را ارائه داده ایم که علاوه بر قرض الحسنه، کمک های بلاعوض نیز به دست نیازمند واقعی برسد.
  • تعداد رکورد ها : 5307